English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4018 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contraposition U مفهوم مخالف
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionists U کسی که موجب سقط جنین میشود
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
judicial separaion U در این حالت زن وشوهر از هر جهت مجردمحسوب می شوند ولی حق ازدواج مجدد را ندارند وروابطشان با جنس مخالف زنا تلقی میشود
antisocial U مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
aborticide U دوای جنین کش دوای سقط جنین
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
hang U مفهوم
concepts U مفهوم
vacuous U بی مفهوم
intelligible U مفهوم
sounds U مفهوم
soundest U مفهوم
sounded U مفهوم
sound U مفهوم
conceptions U مفهوم
conception U مفهوم
tacit U مفهوم
signification U مفهوم
intendment U مفهوم
concept U مفهوم
purporst U مفهوم
notion U مفهوم
context U مفهوم
purposes U مفهوم
contexts U مفهوم
purpose U مفهوم
notions U مفهوم
moral U مفهوم
hangs U مفهوم
germ U جنین
germs U جنین
afterbirth U جنین
chrysalises U جنین
foetus U جنین
foetuses U جنین
chrysalis U جنین
embryos U جنین
embryo U جنین
fetus U جنین
fetuses U جنین
concept learning U مفهوم اموزی
iuntelligibly U بطور مفهوم
sensed U حس تشخیص مفهوم
unintelligible U غیر مفهوم
implied U مفهوم ضمنی
sense U حس تشخیص مفهوم
implied U ضمنا" مفهوم
effecting U مفهوم نیت
import U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
importing U مفهوم ورود
concept formation U تکوین مفهوم
comprehensibly U بطور مفهوم
senses U حس تشخیص مفهوم
conjunctive concept U مفهوم عطفی
conceptualization U مفهوم سازی
meaning U مفهوم فحوا
meanings U مفهوم فحوا
effect U مفهوم نیت
effected U مفهوم نیت
conceptual learning U مفهوم اموزی
ideogram U مفهوم نگاشت
intelligibly U بطور مفهوم
conception U مفهوم آفرینی
purporting U مفهوم ساختن
constructively U بطور مفهوم
substance U مفاد مفهوم
implication U مفهوم استنباط
relational concept U مفهوم ربطی
implications U مفهوم استنباط
purports U مفهوم ساختن
purported U مفهوم ساختن
purport U مفهوم ساختن
implicitly U بطور مفهوم
significance U مفهوم اهمیت
impliedly U بطور مفهوم
intentions U غرض مفهوم
intention U غرض مفهوم
substances U مفاد مفهوم
foetation U تشکیل جنین
abortions U اسقاط جنین
abortions U سقط جنین
wheatgerm U جنین گندم
foaticide U سقط جنین
miscarriages U سقط جنین
abortion U اسقاط جنین
abortment U سقط جنین
aborsement U سقط جنین
miscarriage U سقط جنین
foeticide U اسقاط جنین
foeticide U جنین کشی
aborticide U جنین کشی
abortion سقط جنین
foaticide U جنین کشی
embryogeny U تشکیل جنین
feticide U سقط جنین
miscarried U جنین ساقط
feticide U کشتن جنین
to have a miscarriage U جنین افگندن
secundine U جفت جنین
abortive foatus U جنین ساقط
mola U جنین کاذب
embryogeny U پیدایش جنین
embryogen U تشکیل جنین
fetal U وابسته به جنین
implacental U بی جفت جنین
ecbolic U جنین انداز
embryogen U پیدایش جنین
blood money of an unborn child U دیه جنین
implicit U اشاره شده مفهوم
overtone U شدیدالحن مفهوم فرعی
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
purporst U بهانه مفهوم شدن
to the [that] effect <adv.> U با مفهوم [معنی] کلی
overtones U شدیدالحن مفهوم فرعی
implication U مستلزم بودن مفهوم
zircon U سخن غیر مفهوم
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
implications U مستلزم بودن مفهوم
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
galimatias U کلام غیر مفهوم
percept U چیز مفهوم ادراکات
abortive foetus U جنین سقط شده
placenta U جفت جنین مشیمه
placentas U جفت جنین مشیمه
mesoblast U میان پوست جنین
malposition U جابجا شدگی جنین
chorion U مشیمه خارجی جنین
malposition U حالت غیرطبیعی جنین
aplacental U فاقد جفت جنین
placental U وابسته به جفت جنین
abortionists U سقط جنین کننده
abortive medicines U ادویه مسقط جنین
chorion U پرده بیرونی جنین
abortionist U سقط جنین کننده
embryotomy U تشریح جنین درزهدان
hypoblast U غشاء داخلی جنین
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
the inherent U text or word a of indirectsense and مفهوم
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
mesoblast U لایه جرثومه میانی جنین
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
yolk sac U کیسه زرده دورتادور جنین
amnion U مشیمه پردهء دور جنین
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
eventration U جنین بی شکم یابی روده
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
embryoctony U ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
conceptions U لقاح تخم وشروع رشد جنین
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
conception U لقاح تخم وشروع رشد جنین
teratology U مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
germinal area U قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1popsicle
1construed
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1The outright abolition of the death penalty.
2In someone bad (or good) books.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com